vasael.ir

کد خبر: ۱۴۵۹۳
تاریخ انتشار: ۲۸ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۹:۱۴ - 19 September 2019
آیت الله شب زنداه دار / ۱۸

فقه امر به معروف | استثناء والدین از مراتب خشن امر به معروف و نهی از منکر

وسائل ـ آیت الله شب زنده دار با طرح این سوال که آیا ادله‌ای که در خصوص والدین وارد شده است می‌تواند مقید باشد نسبت به ادله‌ی امر به معروف و نهی از منکر و یا موجب تعارض و تساقط بین ادله‌‌ی امر به معروف و آن ادله ایجاد می شود، به بررسی ادله‌ی پیرامون عناوین مرتبط با والدین پرداخت.
به گزارش خبرنگار وسائل، آیت الله محمدمهدی شب زنده دارفقه امر به معروف | استثناء والدین از مراتب خشن امر به معروف و نهی از منکر در درس خارج فقه امر به معروف و نهی از منکر خود که در دارالتلاوة مسجد اعظم قم در تاریخ بیست و یکم مهر ماه 1397 برگزار شد، موضوع اختصاص مراتب خشن امر به معروف به غیر والدین که در فتاوای برخی بزرگان به آن اشاره شده را مورد بحث و بررسی قرار دارد.
وی در ابتدا با بررسی کلام مرحوم کاشف الغطاء در استثناء والدین از مراتب خشن امر به معروف به طرح عناوین واجبه و محرمه پیرامون والدین و بررسی آیات و روایات مرتبط با این عناوین پرداخت.
 
خلاصه جلسه گذشته
این عضو فقهای شورای نگهبان در جلسه گذشته سایر ادله‌ باقی‌ مانده بر صنف ثانی که ضرب و فرک غیر منتهی به جرح و دیه بود را مورد بحث و بررسی قرار دارد و به ذکر سایر ادله جواز ضرب یعنی قیاس منصوص العله مرتبه شدیده به مرتبه خفیفه، تنقیح مناط موجود در روایات باب، الغاء خصوصیت از امر و نهی لسانی واجب و همچنین اولویت قطعیه جواز ضرب غیر منتهی نسبت به جواز ضرب منتهی به دیه پرداخت و سپس با طرح اشکالات هر کدام از این ادله و جمع بندی بحث، نظر نهایی خود را مبنی بر وجود اشکال در جواز ضرب غیر منتهی به دیه اعلام کرد.

در ادامه متن این تقریر را از نظر می‌گذرانید:

 

نتیجه بحث قبلی

نتیجه‌ی ابحاث تا به حال این شد که برای این صنف که ضرب و فرک و امثال ذلک ولو به حد دیه هم نرسد دلیلی که وافی به اثبات آن باشد واقف نشدیم. و بنابراین برای عامه‌ی ناس بعد از مرحله‌ی اول و دوم یعنی قلب به آن معنایی که گفته شد و لسان به آن معنایی که گفته شد برای مرحله‌ی سوم که اعمال قدرت به این شکل باشد، این صنف از اعمال قدرت، ما دلیل وافی پیدا نکردیم و این مطلب در کلمات غیر واحدی از فقهای بزرگ هم آمده است که دیشب عبارتی از شیخ الاستاد مرحوم آقای تبریزی رضوان الله علیه در أسس القضاء‌شان و هم‌چنین در مکاسب محرمه‌شان هست که این‌جا هم ایشان تصریح می‌‌کنند بر این که این قسم برای عامه‌ی ناس نیست.

مسأله: بر فرض وجوب مراتب خشن در وظیفه قلبی، لسانی و یدی، چرا در نزد برخی از بزرگان این مراتب خشن از والدین استثناء شده است؟

بر فرض این که این قسم برای عامه‌ی ناس وجود داشته باشد بنابر مسلک بزرگانی که قائلند منهم حضرت امام قدس سره، و شاید معروف باشد بین فقهاء، و هم‌چنین مرتبه‌های قبل، یعنی مرتبه‌ی قلب که مُظهری داشته باشد با روی درهم کشیدن، ترش کردن روی، و امثال این‌ها و مرحله‌ی ثانیه و نوع ثانی که عبارت بود از لسانی، گاهی مقید می شود به اینکه تمام این مراحل نسبت به والدین مشروط به عدم خشونت است، ضرب که اصلاً جایز نیست نسبت به والدین، ولو نسبت به سایر ناس بگوییم جایز است اما نسبت به والدین ضرب جایز نیست ولو تأثیر هم بدانیم دارد، احتمال بدهیم یا بدانیم تأثیر دارد ما نسبت به آن‌ها حق زدن نداریم برای این که واجبی را انجام بدهند یا حرامی را ترک کنند،. حتی در ترش کردن روی هم اگر جوری باشد که خشن باشد آن هم جایز نیست حتی لفظ هم اگر خشن باشد آن هم جایز نیست فقط لینت کلام است و با لینت کلام می‌شود آن‌ها را امر و نهی کرد نسبت به واجبات و محرمات، اما در همه‌ی این‌ مراحل چیزی که خارج از لینت کلام باشد جایز نیست.

 

بررسی بیان مرحوم کاشف الغطاء در استثناء والدین از مراتب خشن امر به معروف

در این مسئله عرض کردیم قبلاً این در کلام محقق سیستانی در منهاج الصالحین‌شان بود که ایشان اشکال کرده بودند نسبت به والدین. اما قبل از ایشان کاشف الغطاء در کشف الغطاء جلد یک، صفحه‌ی 325 ایشان یک المقام الثالثی دارند:

«فی مشترکات العبادات البدنیه و هی امورٌ منها: أنّهُ کما یؤمرُ المکلّف بفعل الواجبات من الصوم و الصلاة و الطهارة و غیرها و ترک المعاصی و ترادُ منه کذلک یرادُ منه أن یحمل عیاله و أهل بیته علی فعلها و ترکها بخطابٍ لین ثمّ خشن فی غیر الوالدین ثمّ حجرٍ و إعراضٍ بوجهه‌ کذلک»

همان‌جور که خود انسان امر می‌شود به انجام واجبات و ترک محرمات، یک چیز دیگری هم بر عهده‌ی مردم گذاشته شده و آن اینکه اهل و عیال خود را به انجام واجب و ترک محرم امر و نهی کند. به زبان خوش و بعد با تندی البته در غیر والدین که مجاز به خشونت و تندی نیستند.

در حجر و اعراض به وجه هم کذلک، یعنی مثل آن، یعنی به نحو لین و ثمّ خشن در غیر والدین،

«ثمّ فی المنام لطالبهِ»

این عبارت ثمّ فی المنام لطالبه را دو جور می‌شود معنا کرد؛ یک. کسی قصد خوابیدن دارد ناهی از منکر نمی‌گذارد بخوابد می‌گوید تا نمازت را نخوانی ‌نمی‌گذارم بخوابی یا تا مثلاً این موسیقی حرام را خاموش نکنی نمی‌گذارم بخوابی.

دو. یا لطالب المنام یعنی آن خوابیدن این شخص پیش او، مثلا فاعل منکر می‌گوید آقا من تنها هستم ناهی منکر هم می‌گوید آقا تا آن کار حرام را ترک نکنی یا آن واجبت را انجام ندهی من این‌جا نمی‌خوابم می‌روم می‌ترسی بترس.

ظاهر، معنای اولی هست. بعد می‌فرماید اگر از این‌ها گذشت و اثر نکرد

«ثمّ ضربٍ من دون استئذانٍ من حاکم الشرع»‌

لذا ایشان از کسانی است که ضرب را جایز می‌داند و می‌گوید استیذان از حاکم شرع هم نمی‌خواهد

«من غیر فرقٍ بیئن عبدهِ و زوجته و غیرهما»

بنابراین از کلام شیخ جعفر صاحب کشف الغطاء رضوان الله علیه هم استفاده می‌شود که ایشان هم غیر لین را در مورد والدین جایز نمی‌داند و بلکه اصلاً صریحاً فتوا داده بر این حکم چراکه روشن است وقتی خشن را جایز نمی‌داند ضرب را حتماً جایز نمی‌داند.

اما از کلام‌ آیت‌الله سیستانی استفاده می‌شود که ایشان اشکال دارند در مسئله و یک‌طرفه نشده‌اند.

 

بررسی دلیل استثناء والدین از مراتب خشن

تحقیق کلام این است که ما از یک طرف اطلاقات ادله‌ی امر به معروف و نهی از منکر را داریم، «مروا بالمعروف و انهوا عن المنکر» اطلاق دارد، هم نسبت به غیر اهل و هم نسبت به اهل، از طرفی اهل والدین را هم شامل می‌‌شود به خصوص اگر آیه‌ی شریفه‌‌ی خاصی که در مورد اهل وارد شده بخواهیم بگوییم متعرض به امر به معروف در مورد آن‌ها است، «قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلیكُمْ نارا» (تحریم، 6) اهل شامل والدین هم می‌شود. فلذا معمول فقها و مشهور فقها به این اطلاق اخذ کردند تقییدی نسبت به والدین در کلام‌شان نیست.

اما در مقابل ادله‌ی امر به معروف یک سلسله ادله‌ای داریم که ایذاء‌ و تحقیر نسبت به دیگران و امثال این‌ها را حرام فرموده است که این هم شامل دیگران می‌شود که اهل انسان نیستند و هم شامل اهل می‌شود یعنی شامل والدین هم می‌شود.

آیا ادله‌ای که در خصوص والدین وارد شده است می‌تواند مقید باشد نسبت به ادله‌ی امر به معروف و نهی از منکر؟ یا اگر مقید نیست باعث این می‌شود که یک تعارض موجب تساقطی بین ادله‌‌ی امر به معروف و آن ادله ایجاد بشود و در آن موارد ادله‌‌ی امر به معروف ساقط بشود و قهراً‌ وقتی ساقط شد ما باید به ادله‌ی فوقانی مراجعه کنیم نسبت به والدین که می‌گوید حرام است ایذاء آن‌ها.

فذا این بحث،‌ خیلی بحث مهمی است. باید یک تتبّع کاملی در خصوص ادله‌ای که راجع به والدین وارد شده است بشود ببینیم که چطور است.

 

بررسی نصوص پیرامون والدین مرتبط با بحث

در مورد والدین به طور کلی دو دسته دلیل داریم که مربوط به مقام باشد و الا اگر بخواهیم خارج از مقام را هم حساب بکنیم بیش از دو دسته ادله است. مثلاً ادله‌ای که می‌گوید اگر کسی احترام به والدین کند و احسان به آن‌‌ها بکند عمرش زیاد می‌شود. یا مبتلای به بیماری نمی‌شود یا در سکرات موت بر او آسان گرفته می‌شود که این‌ها ربطی به مقام ندارد. مجموعاً به طور کلی روایات وارده‌ی در رابطه‌ی با ابوین به دو دسته تقسیم می‌شوند.

یک: آن نصوصی که یک سلسله امور و یک عناوین خاصه‌ای را در رابطه‌ی با آن‌ها حرام کرده و نهی فرموده؛

دو: نصوصی که یکی سلسله عناوین را برای انسان نسبت به والدینش واجب فرموده است. ما باید این‌‌ها را بررسی کنیم و بعد ببینیم آیا مقتضای این‌ها تقیید ادله‌ی امر به معروف و نهی از منکر در رابطه با ابوین هست یا نیست؟ یا اگر تقیید نمی‌کند موجب تعارض با آن‌ها می‌شود و تساقط یا این که نه.

این دو دسته روایات صاحب وسائل قدس سره بخشی از آن‌ها را در کتاب النکاح باب 92 و 93 و 94 از ابواب احکام اولاد ذکر فرموده است. احکام الاولاد در کتاب النکاح، ابواب احکام الاولاد، این عنوان خیلی باب‌های زیادی زیرمجموعه‌ی آن هست؛ باب 92، باب وجوب برّ الوالدین؛ 93، باب وجوب برّ الوالدین برّین کان أو فاجرین؛ 94، باب استحباب الزیادة فی برّ الاُم علی برّ الأب، این عناوینی است که ایشان آورده منتها ایشان استیعاب نفرموده خیلی. روایات اندکی را ذکر فرموده ولی در بحارالانوار مرحوم مجلسی قدس سره در کتاب العِشره، عشرت با والدین یعنی معاشرت با والدین باید چه‌جور باشد آن‌جا حدود هفتاد یا هشتاد روایت ذکر فرموده که جامع است علاوه بر این که صاحب وسائل فقط روایات را ذکر می‌کند آیات را ذکر نمی‌فرماید اما مرحوم مجلسی آیات را هم ابتداءً‌ ذکر می‌فرماید فلذا ما این بحث را علی ضوء بحار بررسی می‌کنیم که آن اجمع از روایاتی است که در وسائل آمده و روایات وسائل آن‌چه که در بحار است این‌جا هم هست.

ابتداءً روایاتی را که بر عناوین خاصه‌ای حرمت جعل کرده است متعرض می‌شویم.

این را هم عرض بکنم خود این روایاتی که عنوان حرمت است پنج طایفه هستند یعنی بر پنج عنوان حرمت جعل شده.

یک: حرمةُ التأفیف، (که آیه‌ی شریفه «فَلا تَقُلْ لَهُما أُف‏» (اسراء، 23) است.)

دو: حرمة الضرب،

سه: حرمة العقوق،

چهار: حرمة ما یوجب سَخَطَ الوالدین،

پنج: حرمة کل ما یکون اشد من التأفیف،

این پنج عنوان هست که عنوان حرمت روی آن آورده.

در موارد امر به معروف و نهی از منکر اگر به غیر لین شارع حرام فرموده تأفیف را، که حالا بعد روایات آن را خواهیم خواند که اگر چیزی پایین‌تر از این بود خدای آن  را حرام می‌فرمود. آیا شارعی که آمده اف را حرام فرموده است می‌آید بگوید که خشونت به خرج بده بزن یا در مقام امر و نهی می‌گوید این کار را بکن. و هکذا آن‌جایی که ضرب را حرام کرده چطور می‌توانیم بگوییم که ضرب جایز است در این موارد؟ یا در مورد عقوق که همان‌طور که مجلسی رضوان الله علیه فرموده، عقوق مطلق اموری است که موجب تأذّی والدین می‌شود. بالاخره به طور کلی هر کاری که از تأفیف بالاتر است، تأفیف وقتی حرام شد به اولویت قطعیه دلالت می‌‌کند که امور بالاتر از آن حرام است.

کأنّ مثل کاشف الغطاء و محقق سیستانی می‌گویند این ادله موجب می‌‌شود که در ذهنیت متشرعه نسبت به والدین یک مقام و منصب و خصوصیتی نقش ببندد که اصلاً از آن روایات اطلاق نمی‌فهمند یعنی شک می‌کنند که آیا ادله امر به معروف مطلق است یا مقید.

 

جایگاه روایات دارای عناوین محرمه در تقابل با ادله امر به معروف

این روایات سه تا نقش می‌توانند ایفا بکنند:

 نقش اول؛ اصلاً این روایات علی کثرتها کتاباً و سنّتاً موجب می‌شود که از اول آن اطلاقات امر به معروف و نهی از منکر محفوف بما یحتمل القرینیه باشد و اصلاً از ابتدا اطلاق در آن‌ها منعقد نمی‌شود، پس مقتضی در ادله‌ی امر به معروف قاصر است این یک تقریب از نقش این روایات.

نقش دوم؛ اطلاق‌شان منعقد می‌‌شود اما مقید می‌شوند.

نقش سوم؛ اطلاق منعقد شده در محل اجتماع تعارض می‌کنند. آن امر به معروف مواردی را می‌گیرد که ربطی به والدین ندارد. این ادله‌ی عقوق و کذا مواردی را می‌گیرد که ربطی به امر به معروف و نهی از منکر ندارد. محل اجتماع آن‌ها می‌شود جایی که امر به معروف و نهی از منکر می‌خواهد بکند؛ پس در این‌جا آن وقت مرجحی نداشته باشد احدهما بر دیگری، نه مرجحات خارجی، نه جهاتی که تعین می‌کند که یکی‌شان عموم وضعی دارد یکی‌شان اطلاقی دارد، عموم وضعی قرینه بر اطلاقی می‌شود این حرف‌هایی که آن‌جاها زده می‌شود. چون ادله‌ی امر به معروف وقتی که از کار افتاد و ساقط شد در این مورد مخصص ندارد و همان اطلاقات فوقانی می‌ماند که باید به آن‌ها مراجعه بکنیم.

پس بنابراین سه تا نقش دارد که ما باید حالا بعداً این‌ها را به آن توجه بکنیم.

 

بررسی عناوین واجبه مرتبط با والدین در روایات

پنج عنوان هم داریم از ادله استفاده می‌شود که عناوین واجبه است.

اول: «المصاحب بالمعروف» «و صاحبهُما فی الدنیا معروفاً» (لقمان، 15)

دو: «البرّ» ادله‌ای که دیگر واجب می‌کند که نسبت به پدر و مادر برّ به خرج بدهیم.

سه: «ادله‌ی احسان»، که هم کتاب داریم هم در کتاب است «وَ بِالْوالِدَینِ إِحْسانا» (بقره، 83) و هم در سنت،

چهار: «الشّکر» «اشْكُرْ لی‏ وَ لِوالِدَیك‏» (لقمان، 14)

پنج: «تحصیل الرضا» که رضایت آن‌ها را تحصیل کن به دست بیاور، این پنج عنوان هم عناوینی است که گفته می‌شود که این عناوین را شارع واجب کرده است بر انسان نسبت به والدینش. این‌جا هم گفته می‌شود «صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفاً » این که بیایی با خشونت به او بگویی فلان کار را ترک کن یا انجام بده این به حسب فهم عرف مصاحبت به معروف نیست. زیرا معروف عرفی مقصود است و این مصاحبت به معروف نیست. و اگر موجب آزار و اذیت آن‌ها می‌شود که معمولاً می‌شود این برّ به آن‌ها نیست این نیکی به آن‌ها نیست. پس این‌ عناوین هم با ادله‌ی امر به معروف و نهی از منکر سازگار نیست.

 

بررسی آیات و روایات عناوین ایجاب و تحریم در رابطه با والدین:

آیات:

اولین آیه‌ای که مرحوم مجلسی قدس سره، در باب الآیات این عناوین ذکر می کنند:

«وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَ بَنی‏ إِسْرائیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَینِ إِحْساناً» (بقره،‌83)

این آیه‌ی شریفه،‌ آن احسان که از عناوین واجبه بود. «أخذنا میثاق بنی اسرائیل»؛ از آن‌ها میثاق گرفتیم عهد گرفتیم به دو چیز، یکی «لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ» یکی «وَ بِالْوالِدَینِ إِحْساناً» پس خدا عهد گرفته، پیمان گرفته، چیزی که خدا عهد و پیمان گرفته، واجب می‌شود که انسان انجام بدهد چون «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ » (مائده،‌ 1) مخصوصاً میثاقی که خدای متعال گرفته منتها این آیه‌ی شریفه نسبت به بنی اسرائیل است این بخواهد برای ما هم باشد به آن بیاناتی است که سابق می‌گفتیم که، یک؛ این که بگوییم استظهار می‌شود از مواردی که خدای متعال مثل این‌جور جاها، خدای متعال مطالب انبیاء سلف و ملت‌های گذشته را می‌فرماید این به داعی نقل داستان نیست، به داعی این هست که می‌خواهد بگوید که این وظیفه‌ی شما هم هست، این‌جور استظهار کنیم یا اگر این‌جور استظهار نکردیم به استصحاب بقاء این احکام امم سابقه برای این امت اثبات بکنیم که هر دوی این‌ها محل کلام و محل اشکال بود که قبلاً گفتیم.

و آیه‌ی بعدی هم، آیه‌ی بعدی باز « وَ بِالْوالِدَینِ إِحْساناً» هست که وزانش همان وزان قبل است.

آیه‌ی سوره‌ی مبارکه‌ی اسراء آیه‌ی 23 تا 25

«وَ قَضى‏ رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیاهُ وَ بِالْوالِدَینِ إِحْساناً إِمَّا یبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَریما»

این را هم اضافه کنید قول کریم را واجب کرده. در عناوین واجبه این را ششم قرار بدهید «قَوْلاً كَریما» در عناوین محرمه، حرمت نهی را قرار بدهید « وَ لا تَنْهَرْهُما» منتها این آیه‌ی شریفه راجع به جایی است که «یبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ»، یعنی وقتی سنی از آن‌ها گذشته است و پیر شدند آن وقت را دارد می‌فرماید.

آیه‌ی بعدی سوره‌ی مبارکه لقمان هست

«وَ وَصَّینَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى‏ وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فی‏ عامَینِ أَنِ اشْكُرْ لی‏ وَ لِوالِدَیك‏» (لقمان، 14)

 پس این می‌رود جزو آن عنوان «أَنِ اشْكُرْ لی‏ وَ لِوالِدَیك‏» «إِلَی الْمَصیر»

«وَ إِنْ جاهَداكَ عَلى‏ أَنْ تُشْرِكَ بی‏ ما لَیسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفا» (لقمان، 15)

 با این که موردش جایی است که آن‌ها «جاهَداكَ عَلى‏ أَنْ تُشْرِكَ بی‏ ما لَیسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ» یعنی نه تنها مشرک هستند بلکه «جاهداک» سعی و کوشش بلیغ می‌کنند که بچه‌شان را به آن راه ببرند اما خدای متعال باز می‌فرماید در این کار اطاعت‌شان نکن، ولی «وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفا» این هم «وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفا» یعنی اگر چه آن‌ها کافر اند و دارند سعی بلیغ می‌کنند که تو را به آن طرف بکشانند توی بچه این حرف را گوش نکن، اما «وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفا»

آیه‌ی بعد هم که با عنوان احسان است، می فرماید:

«وَ وَصَّینَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً» (احقاف، 15)

 این آیات مبارکات.

روایات:

یک روایت أولی هست که خیلی بحث دارد در کافی شریف است که در معنای آن روایت سه یا چهار یا پنج صفحه ایشان بحث کردند ولی مربوط به بحث ما نیست که ما حالا در آن بخواهیم معطل بشویم.

س: این آیه‌ی «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَة» را می‌توانیم بیاوریم در این ادله یا نه؟

ج: بله «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَة» آن را هم می‌شود بیاوریم. این‌جا من این عناوینی که استخراج کردم چون این آیات زیاد است ولی این از خود بحار است ولی باید آن عنوان را هم آورد.

این‌جا روایت دوم در صفحه‌ی 34 از جلد 37

«سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ یقُولُ إِنَّ رَجُلًا أَتَى النَّبِی ص فَقَالَ یا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِی فَقَالَ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ شَیئاً وَ إِنْ حُرِّقْتَ بِالنَّارِ وَ عُذِّبْتَ إِلَّا وَ قَلْبُكَ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمَانِ وَ وَالِدَیكَ فَأَطِعْهُمَا وَ بَرَّهُمَا حَیینِ كَانَا أَوْ مَیتَینِ إِنْ أَمَرَاكَ أَنْ تَخْرُجَ مِنْ أَهْلِكَ وَ مَالِكَ فَافْعَلْ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنَ الْإِیمَانِ»

این ذیل هم که حالا محل کلام است پدر یا مادری می‌گوید زنت را طلاق بده، آیا واجب است اطاعتش بکند یا نه؟ این روایت از آن روایاتی است که می‌گوید بله، «وَ إِنْ أَمَرَاكَ أَنْ تَخْرُجَ مِنْ أَهْلِكَ وَ مَالِكَ فَافْعَلْ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنَ الْإِیمَانِ»

این روایت شریفه هم برّ به آن‌ها را واجب فرموده از ادله‌ی وجوب برّ بر والدین هست./906/241/ح

 

مقرر: ابوالقاسم مرشدی

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۸ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۷:۴۷
طلوع افتاب
۰۶:۱۹:۵۳
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۳۳
غروب آفتاب
۱۹:۴۸:۳۴
اذان مغرب
۲۰:۰۶:۲۶